هستیهستی، تا این لحظه: 12 سال و 8 روز سن داره
هلناهلنا، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

فرشته های آسمانی مامان و بابا ، هستی و هلنا

قلدر خانوم

1392/6/9 13:30
198 بازدید
اشتراک گذاری

دختر خوشگل ما احساس میکنه خیلی بزرگ شده و همش میخواد کارهای آدم بزرگا رو انجام بده . چهارشنبه ششم شهریور ماه رفتیم فروشگاه هایپر می و یکی از سبدهایی که پایینش مثل ماشین بچه هست را انتخاب کردیم . هستی خانم اول کمی رانندگی کرد و بوق زد ولی بعد از مدتی تصمیم گرفت که از ماشینش پیاده بشه و به مامان و بابا کمک کنه و سبد خرید رو هل بده .نیشخند

خلاصه هستی خانمی که تو کوچه خیابون یک قدم راه نمی رفت و همش می گفت بغلش کنیم کل فروشگاه سبد خرید به اون سنگینی رو هل داد . اوه

هر جا هم سبدش به بن بست میخورد یا ما نگهش میداشتیم سرکی به جلو میکشید و میخواست سبد رو به سمت خودش بکشه که از دوباره راه بیفته . متفکر

هشتم شهریور ماه هم با آتا جون و عمه لیلااینا و عمه لعیا اینا رفتیم پارک چیتگر .تا دوچرخه آیناز رو دید هوس دوچرخه بازی کرد و از اونجایی که کم نمیاره با شرایط سخت روی دوچرخه نشسته بود و حاضر نبود پیاده بشه .دلقک

بعدشم که خوابید اومدیم بزاریمش تو چادرش بیدار شد و خلاصه بهانه جدیدی برای بازی شد . البته این بازی هم خیلی طول نکشید چون بعد از کمی داخل نشستن خسته شد و اومد بیرون خواست که چادر رو جابجا کنه و خلاصه بساطی داشتیم .

وقتی هم که میخواستیم حواسش رو پرت کنیم توپ دیگران را میدید و اونو میخواست . خلاصه ما موندیم این دختر زورگو و قلدر چشمک

دیگه از کارهای جدیدش اینه که گوشی تلفن رو برمیداره و راه میره و حرف میزنه و ما از ترس اون گوشی هم نمی تونیم دستمون بگیریم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)